تقدیم به شهدای مظلوم عملیات رمضان المبارک

پس از فتح خرمشهر جنگ ادامه یافت زیرا تهدید عراق علیه ایران همچنان باقی بود.بیش از نیمی از توان رزمی عراق بدون آسیب باقی مانده بود.ارتفاعات مهم مرزی از قصر شیرین تا فکّه و شهر های مهران ، سومار، نفت شهر و قصر شیرین در اشغال دشمن قرار داشت.مجامع بین المللی همچنان نقش تجاوز گرانه ی عراق را نادیده می گرفتند و راه های دیپلماتیک جهت اعاده ی حقوق مورد تجاوز قرار گرفته  ایران بی نتیجه به نظر می رسید و راهی جز جنگ باقی نمانده بود.در چنین مو قعیتی،استراتژی تعقیب و تنبیه متجاوز دردستور کار قرار گرفت و عملیات رمضان المبارک توسط فرماندهان جنگ به منظور حضور قدرتمند رزمندگان اسلام در پشت شط العرب و تسلط بر معابر وصولی بصره و تهدید بصره از سمت شرق به منظور تنبیه متجاوز وبا امید،به پایان پیروز مندانه جنگ در تاریخ 23/4/1361 آغاز و تا تاریخ 7/5/1361 در 5 مرحله اجرا گردید.منطقه عملیاتی رمضان محصوراست بین یک زمین مثلثی شکل به وسعت 1600 کیلومتر مربع که از شمال به کوشک و طلائیه ،از جنوب به هور الهویزه به طول 50 کیلومتر ،از غرب به رودخانه اروند به طول 80 کیلومتر و از شرق به خط مرزی شمالی – جنوبی از کوشک تا شلمچه به طول 60 کیلومتر منتهی می شود.این عملیات به دلایل متعدّدی از جمله احداث خاکریز های مثلثی ، پنج ضلعی ها ، ایجاد کانالی به طول 30 کیلومتر و عرض یک کیلومتر(کانال پرورش ماهی)موانع ، کمین و سنگر های حفره روباهی که طراح و مبتکر آن اسرائیلی ها بوده اند و همچنین استفاده وسیع دشمن از نیروی زرهی و آتش شدید توپخانه و… به اهداف خود نرسید.جمع کثیری از رزمندگان اسلام در یک نبرد نا برابر(نفر با تانک)در محاصره ی تانک ها و آتش شدید انواع آتشبار های دشمن مظلومانه و غالباً با لب های تشنه و ترک خورده به  فیض شهادت نایل آمدند. شدت گرما در تیر ماه به حدی بود که در همان ساعات اولیه عملیات تمام قمقمه ها خالی شد .صحنه کربلا برای بچه ها مجسّم شده بود . آن شب مصادف با شب قدر بود، شبی زیبا و به یاد ماندنی. گردان ما آن شب خط شکن بود ،در همان نبرد اولیه بسیاری از نیرو های خود را در میدان مین و سپس در مواجهِ با یک سنگر حفره روباهی از دست دادیم .فرمانده گروهان ما در نبرد با همین سنگر به همراه هفتاد نفر از گروهان صد نفری ما به شهادت رسید. چه صحنه زیبایی بود.هنوز صدای ملکوتی اش در گوشم طنین انداز است.او همچون پیامبران که بر آنها وحی می شود سخن می گفت.راستی چگونه این جوان بیست ساله ره صد ساله را یک شبه پیموده بود؟؟؟

ران ملخی نزد سلیمان

آزاده هشت سال دفاع مقدس

 حاج محمد رضا آقامحمدی

 خورشید های خاک نشین یادشان بخیر

پل های آسمان به زمین یادشان بخیر

دست های رو به علقمه مانده روی خاک

پاهای بوسه داده به مین یادشان بخیر

چندین هزار یوسف از اینجا گذشته اند

ما مانده ایم و آه ، همین،یادشان بخیر

 شادی روح امام و شهدا صلوات